سلامت نیوز: «گروهی ناشناس که با سلاح سرد به کارتنخوابها حمله کرده بودند، اقدام به آتش زدن چادرها و وسایل این افراد بیبضاعت کردند.» بعد از انتشار این خبر، زبانِ انکار و انگشتان اتهام به کار افتادند؛ بعضیها به پلیس نسبت دادند، برخی به شهرداری، و بقیه به مردم عادی ساکن محله هرندی. هر چه بود و از سوی هرکسی که بود در نهایت، این اتفاق از یک سو به شروع کمپین «خیابان جای خواب نیست» و جمعآوری هرچه بیشتر خیابانخوابها و به خصوص زنانِ خیابانخواب از سطح شهر انجامید و از سوی دیگر در بین فعالان بحثی درباره ضرورت پرداختن به ریشه مساله یا قربانی را ایجاد کرد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت نوشت: از این رو، باهمستان در راستای رسالتی که برای نشستهای مدنی حق بر شهر تعریف کرده، بر آن شد تا نهمین نشست مدنی حق بر شهر را به این موضوع اختصاص داده و این بار نشست را در محلی که با موضوع تجربه مستقیم دارد، برگزار کند تا از این طریق بستری برای گفتوگوی مدنی پیرامون یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی و اجتماعی شهر فراهم آورد.
بر این اساس، نهمین نشست از سلسلهنشستهای مدنی حق بر شهر با موضوع «خیابان حق من است: تقابل حضور خیابانخوابها در شهر» با سخنرانی پرویز پیران، جامعهشناس پیرامون حق بر خیابان و پدیده خیابانخوابی و اکبر رجبی مدیر عامل موسسه طلوع بینشانها درباره تجارب این موسسه در پرداختن به این پدیده آغاز و در ادامه در میزگردی پیرامون این موضوع با حضور سخنرانان، شهرزاد همتی (روزنامهنگار) و نماینده دفتر آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی و نیز حضور فعالان، ساکنان محله هرندی و افرادی که این پدیده را شخصا تجربه کردهاند به بحث شد.
ساماندهی و جمعآوری به یک معنا نیست
اکبر رجبی، مدیرعامل موسسه طلوع بینام و نشانها در تشریح فعالیتهای این موسسه گفت: ما در حوزه آسیبهای اجتماعی مخصوصا پدیده کارتنخوابی فعالیت میکنیم. این در حالی است که 25 تا 30 درصد از اعضای این مجموعه تجربه کارتنخوابی داشتهاند و از نزدیک با این مشکل درگیر بودهاند. ما با حمایتهای مردمی بیش از 10 سال است که هر سهشنبه به افراد خیابانخواب غذا میدهیم.به گفته رجبی نباید مشکلات افراد کارتنخواب به واسطه وجود درگیریهای بین شهرداری، دولت، بهزیستی، نیروی انتظامی و موسسههای مردم نهاد فراموش شود. بازی کردن با سمتها و واژهها مشکلی از زندگی کارتنخوابها حل نخواهد کرد. اینکه از واژه «جمعآوری کردن» کارتنخوابها استفاده کنیم یا از واژه «ساماندهی» تفاوتی ندارد. مهم این است که افراد دوست ندارند به زور در جایی زندگی کنند و ما حق نداریم کسی را مجبور کنیم در جایی زندگی کند. باید به این موضوع توجه کنیم؛ محیطی که برای زندگی افراد کارتنخواب ساخته میشود باید به آنها آرامش دهد و هیچ نشانهای از بازداشتگاهها در آن وجود نداشته باشد.
سرپناه، حق انسانی هر فردی است
در بخشی دیگر از این نشست پرویز پیران، جامعهشناس با تاکید بر این موضوع که سرپناه حق انسانی هر فردی است، گفت: در همه قوانین اساسی دنیا به این موضوع اشاره شده است که انسانها حق دارند در سرپناه مناسبی شب را به روز برسانند و امروز متاسفانه آوار مشکلات کارتنخوابی چندین برابر گذشته شده است.
پیران به آماری در سال 1375 اشاره کرد و گفت: آمار خیابانخوابها را 20 هزار نفر عنوان کردم که بعد از بررسیهای انجام شده توسط نهادهای رسمی، هشت هزار خیابانخواب فهرست شد. البته باید توجه داشته باشیم که دسترسی به آمار دقیق کارتنخوابها بسیار دشوار است چون این افراد به دلایل مختلف در سطح شهر جابهجا میشوند و ممکن است تعداد ثبت شده از تعداد واقعی بیشتر باشد. وی همچنین یکی از مشکلات اجتماعی را فراموش کردن بحران بعد از فروکش کردن تب آن مطرح کرد و گفت: اگر در زمان مناسب به آسیبهای اجتماعی رسیدگی و توجه شود، دچار در هم تنیدگی معضلات نخواهیم شد. بر اساس مطالعهای که در سال 1384 انجام شد و با توجه به مشکلات شهرنشینی آن زمان پیشبینی کرده بودیم که از «اسکان غیررسمی» به «اسکان نایابی» در ایران خواهیم رسید و در این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که دچار بحران شدید خیابانخوابی خواهیم شد؛ بحرانی که متاسفانه امروز با آن مواجه شدهایم و با گذشت 10 سال از این مطالعه به دنبال راهکار مناسب برای آن هستیم.
اسکان غیررسمی یاس و امید
پیران در ادامه با توضیح جایگیری افراد در مناطق مختلف شهری و طبقات اجتماعی اظهار کرد: افراد با درآمد بیشتر بهترین مکان یک شهر را برای اسکان انتخاب میکنند. در مراحل بعد افراد با درآمد کمتر مکانهای با کیفیت کمتر، این چرخه تا جایی ادامه پیدا میکند که افراد بسیار کم درآمد و بدون درآمد به حاشیه جامعه رانده میشوند و در نهایت منجر به آلونکنشینی و بعد از آن کارتنخوابی میشود.
به گفته وی در آخرین لایهها با دو نوع اسکان غیررسمی مواجه میشویم: «اسکان غیررسمی یاس» و «اسکان غیررسمی امید». «اسکان غیررسمی یاس» به گروهی اطلاق میشود که توانایی مالی کمتری دارند، این افراد به اجبار خیابان خواب یا به عبارت دیگر کارتنخواب میشوند. و گروه دیگر «اسکان غیررسمی امید» این گروه افرادی هستند که وضعیت مالی بهتری داشته و توانایی فراهم کردن آلونک یا خانههای بدون امنیت و حلبی را برای خود دارند.
دلایل اصلی خیابان خوابی و بیخانمانی
پیران در بخش دیگری از سخنرانیاش دلایل مختلف کارتنخوابی را برشمرد. وی گفت: فقدان شغل یکی از دلایل اصلی خیابان خوابی است. وقتی افراد شغل مناسب نداشته باشند به طور منطقی قادر به تامین نیازهای اولیه زندگی خود نخواهند بود و در مرحله بعد با فقر ناشی از کار یا شغل ناکافی روبهرو میشوند و این سلسله مشکلات در مرحله بعدی به فقدان سرپناه هماهنگ با توانایی مالی افراد منجر میشود. بارزترین و مشخصترین دلیل کارتنخوابی در این تحلیل فقر است.
وی همچنین، فقدان خدمات بهداشتی و درمانی در دسترس، جنگ و درگیری مسلحانه، سوانح طبیعی یا انسان ساخت، مشکلات روحی و روانی، کم توانیها و معلولیتهای جسمی، کنارگذاشته شدن به دلیل هویت و ترجیهات جنسی و خشونت پایدار را از دیگر عوامل مهم کارتنخوابی و بیخانمانی عنوان کرد.
جامعه ما یک جامعه خشونت محور است
پیران در ادامه جامعه شهری ایران را جامعهای خشونت محور توصیف و اظهار کرد: انواع خشونتهای خانگی، خشونت کلامی، بیاعتنایی و محروم کردن افراد از حقوق اولیهشان از انواع خشونت است که با دور کردن افراد از محیط امن خانواده آنها را به سمت بیخانمان شدن هدایت میکند. در مطالعهای که در کشور کانادا اجام شد، صدمات تروماتیک مغز بین کارتنخوابهای کانادا بسیار شایع بوده است از هم پاشیدگی روابط اجتماعی آزادی از زندان بدون داشتن کار مناسب، تخلیه اجباری و مصادره سرپناه به دلیل پول نداشتن هم کارتنخوابی را تشدید میکند. به گفته وی در سال 2005 پژوهشی در آمریکا انجام شد که نشان داد یک سوم بیخانمانها بینظمیهای روانی دارند. آتیزم و اسکیزوفرنی از رایجترین آنها بوده است و از این یک سوم، دو سوم این بیماریهای روحی و روانی را در خیابان گرفتهاند یعنی فرد قبل از بیخانمان شدن دچار بیماریهای روانی نبوده و علت بیماری او خود جریان خیابان خوابی بوده است.
خانه برای زندگی یا خانه برای تجارت
«بر اساس سیستم سرمایهداری و منطق سرمایهداری «انباشت هردم افزون» برای انباشت مجدد سرمایه تا بینهایت ادامه پیدا میکند. در سیستم اقتصادی سرمایهداری یک اتفاق ساده به وجود میآید تازمانی که سرمایهداری رواج پیدا نکرده و صنعتی نشده ارزش مصرف در جوامع حاکم است به این معنی که به مصرف افراد جامعه توجه میشود. شهروندان در این شرایط میتوانند نیازهای اولیه از جمله سرپناه را به سادگی برای خود فراهم کنند. این اما تا زمانی ادامه دارد که ارزش مصرف حاکم است. در این شرایط خانه ساخته میشود که در آن زندگی کنند که البته در این مرحله هم خیابان خواب وجود دارد و بسیار موردی است و مساله هنوز آسیب اجتماعی نیست و به عنوان موردی دیده میشود. البته بعد از حاکم شدن ارزش مبادله و جایگزینی ارزش مبادله به جای ارزش مصرف برای ارزش مبادله نو آوری به وجود میآید. در این مرحله است که بحران اصلی شکل میگیرد.» پیران بعد از این توضیحات تاکید کرد در این مرحله است که خانه ساخته میشود نه به این دلیل که کسی در آن زندگی کند. در حقیقت، خانه ساخته میشود که افراد بخرند. ساختوساز تبدیل میشود به تجارتی با سود بسیار زیاد. افرادی هم که از این تجارت بازماندهاند تبدیل میشوند به بازماندگان از این چرخه و سرپناهی نخواهند داشت.
وی با عنوان اینکه وقتی ارزش پول تبدیل شود به ساختوساز و درآمد حاصل از تجارت ساختوساز بالا رود موجب مصرفگرایی و کاهش متوسط عمر کالا میشود، گفت: متوسط سال ساختمانهایی که تخریب میشود 15 سال است و این ساختوساز احتکاری به ارزش مبادله تبدیل شده است. در این شرایط بیش از دو میلیون خانه و ساختوساز خالی از سکنه داریم و متاسفانه به همین اندازه دو میلیون خانه بدون سکنه افراد بیخانمان داریم.
توجیهی برای اقدامات غیرقانونی مردم وجود ندارد
پیران همچنین به حادثه اخیر که در منطقه هرندی رخ داد، اشاره کرد و گفت: وقتی دستگاههای اجرایی سرمایه اجتماعیشان به حداقل ممکن میرسد، مردم خودشان را مجاز میدانند که اقدامات قانونی را به شکلی غیر قانونی و با خشونت اعمال کنند. البته هیچ توجیهی وجود ندارد که مردم خودجوش قانون را به دست گیرند و مردمی را که معلول سواستفاده و بدرفتاری شهری میشوند، مورد بیمهری و آزار و اذیت قرار دهند. متاسفانه گروههای اجتماعی ضعیف به حاشیه رانده میشوند.
وی تاکید کرد: مساله آن چیزی نیست که در بحثهای روتین دانشگاهی مشاهده میکنیم، 150سال است که راه و رسم شهرنشینی داشتهایم و سر سوزنی آموزشهای درست شهرنشینی ندیدهایم. اشکال کار این است که نه آموزش شهروندی داریم و نه آموزشهای شهری. عدم نظارت مناسب نهادهای دولتی موجب میشود شهروندان آموزشندیده وارد حوزه آسیبهای اجتماعی شوند و این مشکلات را چندین برابر میکند.
امکانات سازمان بهزیستی محدود است
در ادامه این نشست فرانک ایمانی، مدیر گروه دفتر آسیبهای اجتماعی درباره سیاستهای حمایتی بهزیستی توضیح داد و گفت: سازمانهای دولتی با اهداف سازمانی و اهداف تعیینشده فعالیت میکنند و سازمان بهزیستی در اواخر دهه 70 با مکاتباتی که با دولت داشت، توانست کودکان کارتنخواب را تحت پوشش قرار دهد و افراد زیر 18 سال را زیر پوشش خود قرار داد. این موضوع یکی از مواردی است که سازمان بهزیستی توانست فراتر از اختیارات خود فعالیت کند.
وی گفت: سازمان بهزیستی در بخش توانبخشی سازمان بهزیستی همیشه افراد پشت نوبتی داشته است اما در حوزه سراهای اجتماعی، حمایتی همیشه بر اساس ظرفیت خود همه تلاش را برای پوشش کامل انجام داده است.
وی تاکید کرد: پدیده کارتنخوابی به سادگی قابل حل نیست. چون پدیدهای است بسیار شبیه کوه یخ. از آنجایی که مشکلات منطقهای و اجتماعی بسیار شدید است ما در سطح جامعه فقط بخش بسیار کوچکی از مشکلات کارتنخوابی را مشاهده میکنیم و برای حل مشکلات آن باید همه آسیبهای اجتماعی را مورد برسی قرار دهیم.به گفته ایمانی، اعتبارات و تواناییهای سازمان بهزیستی بسیار محدود است. تلاش میکنیم به افراد آسیبدیده امکانات باکیفیت ارائه دهیم. به طور مثال اینکه تعداد محدودی از زنان کارتنخواب را با شرایط مناسب حمایت کنیم، اهمیت بسیار بیشتری دارد تا فقط به صرف پاکسازی ظاهر شهر افراد آسیبدیده را از سطح شهر جمعآوری کنیم.
راهکار نهایی چیست
افراد آسیبدیده اجتماعی هم بخشی از پیکره اجتماعی هستند که باید مورد توجه نهادهای اجتماعی قرار گیرند. نباید فراموش کنیم که گاهی فقر گروه کوچکی از جامعه میتواند دردی عمیق بر پیکره اصلی جامعه وارد کند. برخوردهای ضربتی و زودگذر نمیتوانند راهکار مناسبی برای بهبود دردهای جامعه باشند و نتیجهای شبیه به مسکنهای کوتاهمدت خواهند داشت. آنچه اهمیت دارد یافتن درمان اصلی و پایدار برای بیماریهای جامعه است. در غیر این صورت تبهای کوتاهمدت به تبی بلندمدت و تشنج منجر خواهد شد که قابل حل نیستند.
نظر شما